شایعه عجیبی در پاریس درباره شبح موزه لوور پیچیده بود. اقای (گوتره) نگهبان درستکار و با شهامت شب گزارشی به رییس موزه اقای لاورنی می دهد مبنی بر این که انسانی را با شنل و کلاه سیاه رنگ در مقابل مجسمه بلفگور دیده که با شلیک گلوله وی به طرز مرموزی ناپدیده شده
کلمات کلیدی: رمان فرانسه، قرن بیستم، معمایی, رمان فرانسه, قرن بیستم, معمایی