عنوان : قدرت علم و پویایی جهان: انتقال موفق دانش علمی در زمینه محیط زیست
جهان با چالشهای بزرگی بهویژه در زمینههای اجتماعی و محیطزیستی روبرو است. سیر تاریخی علم و سیاست، جدایی این بخشها از یکدیگر را نشان میدهد، بطوریکه وضعیت نابسامانیهای کنونی، به نام دستاورد عمده این عدم هماهنگی یا همکاری رقم خورده است. پس پیشنهاد سریع، همانا همکاری این بخشهای مختلف برای غلبه یا کاهش چالشهای موجود یا کاهش آنهاست. ولی سوال اینجاست که چگونه اطلاعات علمی میتوانند بر تصمیمگیریهای سیاسی تاثیری داشته باشند؟ چگونه علم میتواند قسمتی از تصمیمات سیاسی شود؟ آیا ساختاربندی همکاری بخشهای علم و سیاست میسر است؟ اصولا این همکاری چگونه باید باشد؟ برخی معتقدند که علم و سیاست، هر کدام در یک سپهر مجزایی شکل گرفته و ریشه یافتهاند؛ یعنی دنیای متفاوتی دارند. به طبع، اکثرا زبان همدیگر را یا متوجه نمیشوند و یا بد متوجه میشوند. ولی چارهای نیست جز یافتن راهی برای همکاری موثر این دو بخش. درست است که هنوز زمان زیادی تا جریان یافتن همه اطلاعات بین علم و سیاست مانده است، ولی یادگیری زبان طرف دیگر، وقت گذاشتن برای گوش کردن به هر استدلالی-حتی اگر بعضی قابل درک نباشند- و قبول یک جریان انتخابی اطلاعات، اصولی هستند که مبادله اطلاعات را تا حد امکان بهبود میدهند. زیرا این دانش علمی است که به سیاستهای بهتر، سیاستگذاری مبتنی بر شواهد، و افزایش تاثیربخشی و کارایی تصمیمات سیاسی منتهی میشود. دکتر مایکل بوچر و پروفسور مکس کروت (از اساتید انگشتشمار و بهنام علم سیاست منابع طبیعی در اروپا)، از دانشگاه جرج آگوست گوتینگن آلمان، با بهرهگیری از تجربههای ملی و بینالمللی، جدیدترین دستاوردهای علمی-اجرایی خویش را در این کتاب، برای بهبود ارتباطات بین علم و سیاست محیطزیست /منابع طبیعی ارایه دادهاند. آنان یافتههای خود را در مدلی به نام مدل انتقال دانش علمی «پاب» عرضه میکنند و معتقدند طبق مطالعات موردی صورت گرفته، که چندین مورد از آنها در این کتاب توضیح داده شدهاند، صحت کاربردی بودن این مدل تایید شده است. مدل تحلیلی پاب، فرآیند انتقال دانش علمی را به عنوان فرآیند مدام پژوهش (پ)، ادغام (ا) و بهرهبرداری (ب) تعریف میکند که هر کدام از یک منطق جداگانه پیروی میکنند. نقطه شروع مدل پاب شرایطی است که تحت آن اطلاعات علمی مرتبط با محیطزیست/منابع طبیعی میتوانند بر تصمیمات سیاسی (یا اجرایی) اثر بگذارند. در علم سیاست، عادی است که سیاست در درجه اول، درباره حلِ موثر مساله نیست، بلکه در مورد کسب و حفظ قدرت است. در مواردی، بازیگران سیاسی به حل مساله، اصلا علاقهای ندارند بلکه تقریبا دانش علمی را به دلایلی به جز خود علم بکار میبندند. بنابراین، بکارگیری تخصص علمی نه تنها به کیفیت علمی بلکه به سودمندیاش برای بازیگران متفاوت سیاسی نیز بستگی دارد. تصمیمات، سیاسی هستند، به معنی آن است که تصمیمات دستکم تا حدی بر هنجارهایی تکیه میکنند که نمیتوان به لحاظ علمی درباره آنها تصمیم گرفت. اطلاعات علمی نمیتوانند تصمیمات سیاسی را بهطور کامل هدایت کنند؛ بلکه، اطلاعات علمی میتوانند برای کمک به تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاسی، بازیگران سیاسی را از موضوعات مرتبط با علم آگاه سازند. انتقال دانش علمی را نمیتوان به آسانی بوسیله فعالیتهایی مانند برقراری ارتباط یا ترجمه سخنان، بهتر ساخت، زیرا تفاوتهای ساختاری بنیادی، حتی برغم بهترین تلاشهای ممکن در برقراری ارتباط، پابرجا میمانند. بهعبارت دیگر، تفاوتهای بنیادی بین سیستم علم و سیستم سیاسی، اساسا مانع از انتقال دانش علمی میشوند. فرآیند علمی و سیاستگذاری عمومی اصولا ناسازگار هستند. محیط ارتباطی خاص سیستم علم، «حقیقت» است، محیط ارتباطی خاص سیستمهای سیاسی، «قدرت» است. کارکرد سیستم علم، تولید دانش جدید از طریق فرآیندهای پژوهش است، درحالیکه کارکرد سیستم سیاسی، تولید تصمیماتی مجموعا الزامی از طریق فرآیندهای قدرت است. بازیگران سیاسی از دانش علمی صرفا به عنوان منبع دیگری استفاده میکنند که اختیار یا مشروعیت آنها را افزایش خواهد داد. آنها به معقولیت علمی یا نتایج پژوهش علمی علاقهای ندارند. بهعلاوه سیاست لزوما از گفتگو درباره مفاهیم علمی نفع نمیبرد. دانش علمی که آنها بکار میبرند فاقد کارکرد معرفتشناختی است؛ آن صرفا راه دیگری برای آنها در مشروعیتبخشی به منافع خود و کسب قدرت فراهم میکند. تصمیمگیران تلاش میکنند از تخصص دانشمندان برای موجه کردن منافع و برنامههای سیاسیشان استفاده کنند و بنابراین از آنهایی که نتایج علمیشان با انتظارات و باورهای آنها منطبق باشد پشتیبانی میکنند. از طرف دیگر، سیاست به طرف سازماندهی عمل جمعی در شرایط منافع کوتاهمدت مختلف و روابط قدرتی که در جامعه مدرن وجود دارد جهتگیری میشود. بنابراین، بازیگران سیاسی اغلب از پیامهای ساده (در مقابل استدلالهای علمی) استفاده میکنند یا به نتایج علمی در همان لحظهای که پنجرههای سیاست برای یک تصمیم سیاسی معین باز هستند نیاز دارند. در بسیاری موارد، بازیگران سیاسی باید فورا تصمیم بگیرند و نمیتوانند منتظر علم برای تولید اطلاعات بیشتر بمانند. در نتیجه، ایجاد ارتباط بین علم و سیاست به علت تفاوت بنیادی این سیستمها، دشوار است. دیدگاهی از علم سیاست به معنای این عقیده است که تصمیمات در جامعه، نتیجه روابط چندگانه قدرت بین بازیگران متعدد است و اینکه بازیگران برای تحقق منافع خود تلاش میکنند. این کتاب، چهار نوع متحد مختلف را، شامل «متحدان داخلی»، «متحدان بیرونی»، «متحدان یادگیری» و «متحدان خردمند»، مشخص میکند که هر کدام از علم استفاده متفاوتی دارند. تقریبا همه بازیگران، مادامی که قادر به مسلط شدن بر دیگر بازیگران خاص باشند، به انتقال دانش کمک میکنند. بنابراین پیام عجیب این کتاب که قدرت در مورد انتقال دانش تصمیم میگیرد و نه استدلالهای علمی، شامل این خبر خوب نیز است که به علت همه جا حاضر بودن روابط متفاوت قدرت در جامعه و سیاست، بازیگران ضعیفتر نیز در صورت یافتن بازیگران نیرومندتر که با استفاده از منابع قدرتشان از این دانش پشتیبانی میکنند، شانسهایی برای عملی کردن دانش علمی دارند. استدلال آن است که انتقال دانش علمی به اجرای سیاسی به سبب قدرتی حاصل میشود که به استدلالهای علمی منتخب افزوده میشود (مدل علم به اضافه قدرت). این کتاب، رویکردهای انتخابی در انتقال دانش علمی را شرح میدهد؛ رویکردهایی مانند مدلهای خطی یا فنسالار، مدلهای مختلف سیستمی، مدلهای کارکردی، مدلهای همتولید و ایجاد ارتباط، و در نهایت مدل پاب. کتاب بیان میکند که چگونه این رویکردها قادر به مهیا کردن شرایطیاند که تحت آن، علم میتواند تاثیری بر تصمیمات سیاسی داشته باشد. سپس ویژگیها و قابلیتهای مدل پاب نسبت به سایر مدلها را برجسته میکند. کتاب از «علمیشدن سیاست» و «سیاسیشدن علم» مثال میآورد و به بیان فرق دقیق علم و سیاست میرسد و استقلال این دو بخش برای رسیدن به شکوفایی علم و سیاست در مسایل محیطزیستی و منابع طبیعی را ضروری میداند، که لازمه آنرا عدم فشار و تحمیل دیگری، معرفی میکند. مدل پاب یک ابزار تحلیلی برای شناسایی عوامل مهمی است که در انتقال دانش علمی به سیاستگذاری موثر هستند. بنابراین، این مدل علاوه بر مساعدت به تحلیل موارد انتقال دانش علمی، میتواند به بهسازی انتقال دانش و ارزیابی آن کمک کند. به عبارت دیگر، مدل پاب، شالودهای برای تحکیم انتقال دانش علمی فراهم میکند به صورتی که با ایدهآلهای پژوهش علمی مستقل کیفیت بالا، ادغام کثرتگرا و تصمیمگیری سیاسی مبتنی بر مردمسالاری هدایت شده است. راهحلی که مدل پاب ارائه میدهد مستقل نگه داشتن پژوهش، اما پیوند دادن آن با بهرهبرداری بخش اجرایی از طریق یک عرصه فعالیت خاص، به نام ادغام، است. در داخل ادغام، شمول وسیع بازیگران به انتخاب نتایج علمی که به طرف هنجارهای اخلاقی و نیازهای اجتماعی جهتگیری میشوند میدان میدهد. امید است ترجمه این کتاب ارزشمند، که نیاز روز جامعه علمی و سیاسی بویژه در مباحث محیطزیستی و منابع طبیعی است، گامی باشد برای گفتمانسازی و حکمرانی خوب طبیعت ایران زمین.
ارتباط علم و سیاست، دانشگاه، اجرا، سیاست, ارتباط علم و سیاست, دانشگاه, اجرا, سیاست
30 جستجوی اخیر
- اسحاق نژاد
- شیما ابراهیمی
- زهرا جهانی
- زهرا جهانی
- چین
- بانکداری الکترونیک
- فلاح پور
- مشهد
- hossein rostampour
- حسین رستم پور
- محمد فرزام
- ebramimi
- Mbti
- شیما ابراهیمی
- پارسا پهلوان
- child
- کودک
- مریم
- محتشمی
- علی اکبر اکبری
- اکبری
- علوم تربیتی
- حشمت
- سهیلا فتوحی
- پدافند غیر عامل
- 2023
- شیشه
- فرونشست زمین
- سلطانی کوهبنانی
- بازی درمانی