عنوان : ( طرحی نو در شرح مثنوی شریف )
نویسندگان: زهرا اختیاری ,چکیده
از روزگار سلطان ولد (پسر مولوی) که اولیّن شرح موجود بر مثنوی جلال الدین محمد بلخی نوشته شد، تاکنون شروح متعدد و گوناگونی بر این کتاب نوشتهاند و به طور کلی هر کدام از شارحان پرده از روی برخی عروسان معنا بر گرفتهاند و شماری از رمزها و کنایههایی را که در سخنان و کلمات مولوی است، گشودهاند و در مواردی هم از ظن خود با مولوی و مثنوی یار شدهاند. صرف نظر از شروح قدما، تنی چند از دانشمندان معاصر هم به شرح مثنوی همت گماشتهاند و در این دریای ناپیداکران به غواصی پرداختهاند، از جمله دانشمند فقید (محمدحسین) بدیع الزمان فروزانفر(1278-1349ش.) که مدت مدیدی از عمر گرانمایة خود را وقف شرح و تصحیح آثار جلالالدین محمد مولوی نمود و خدمات بینظیری در گشودن قفل مشکلات و صید رموز و در معانی مثنوی به اهل معرفت رساند. فکر و استعداد و روش خاص(نبوغآمیز) وی سبب شد که در میان شروح مثنوی، شرح بدیع الزمان، بدیع باشد و بیهمتا بماند. روشی که وی در شرح متن ابداع نموده به گونهای نشأت گرفته از شیوة خود جلالالدین محمد است. مولوی برای بیان تعالیم و اندیشة خود از روش نقل داستان و حکایت استفاده نمود و در واقع قالب داستان ظرفی است برای انتقال شهد کلام ناب او در کام روح شنونده. فروزانفر هم در شرح مثنوی پس از بیان مأخذ داستان با یک نگاه کلی و شاهینوار از فراز آسمان دانش بر بوستان معرفت مثنوی نظر انداخته و با صید معانی ناب کام جان خواهندگان را خوش کرده است. وی در شیوة خاص خود ابتدا خواننده را در کل داستان آگاهی میدهد (در آغاز داستان اصلی را کامل به نثر ذکر کرده و حکایتهای فرعی را در ذیل متن توضیح داده است) و سپس اجزای متن را با بیانی زیبا و ساده -که ویژه فروزانفر- است یکیک باز میشناسد و نتیجة دریافتی را کشف میکند. این بهترین شیوة تعلیم و پرجاذبهترین شکل آموزش است. او به جای اعتماد بر شروح قدما، به نقد آنها میپردازد و نیک و بد آنها را باز مینماید و سپس وارد مهمترین قسمت که همان کشف رموز و دقایق است، میگردد. به قول فریدکام (1944 م.) مثنوی و اندیشههای مولوی « به مثابه حجابی و هفت لا و خورشید در پشت سماب است » اما تلاش فروزانفر موجب گردید که این حجابها و سمابها تا حد زیادی کنار بروند. هنر استاد در این مرحله حیرت انگیز است. به گونهای که در هیچکدام از شروح دیگر مانند ندارد. قدما هر کدام دریافتی خالص از معنای مثنوی داشتند برخی سعی کردند آرای مولوی را با نظریههای این عربی تطبیق کنند، و بعضی با اندیشههای بزرگ مرد فلسفه ملاصدرا. گرچه هر دو دسته در شرح مثنوی خدمات بزرگی انجام دادهاند، اما از غایت مقصد و مراد مولوی دور افتادهاند. فروزانفر برای پی بردن به رموز کلام مولوی با سعی و تلاش چند ساله با مطالعه دقیق مثنوی، نخست مضامین این کتاب را طی یک سال و نیم صرف وقت استخراج نمود. آنگاه برای کشف بهتر رموز مثنوی، آثار دیگر مولوی را مطالعه و برخی را مانند دیوان کیرونیهمافیه را بر اساس قدیمیترین نسخ تصحیح مینمود. سپس سراغ سرچشمهها و منشأ فکری مولوی رفت. آثاری چون معارف بهاء، ولد (پدر مولوی)، مقالات شمس تبریزی، و معارف تحقق ترمذی ومثنوی ولدی از سلطان ولد (پسرمولوی) و رساله سبه سالار و مناقب افلاکی، همچنین آثار ابوحامد محمد غزالی (455-505) و آثار سنایی و عطار و آثار را به دقت نمود و مضامین مشترک بین آنها با مثنوی را استخراج کرده، ( و از شرح نیولد نیکلسون که به زبان انگلیسی نوشته هم بهره برده است)آنگاه در شرح مثنوی رسائی کار را به گشودن و کشف اسرار و رموز نهاد و در این زمینه توفیق شایان و کمنظیری به دست آورد و همة مولوی پژوهان و صاحبان بصیرت و معرفت را مدیون و وامدار خویش ساخت. وی مانند بسیاری از شارجین صرفا به معنی کردن لغات و کلمات نپرداخته. از کار مثنوی، قبل و بعد از وی توسط کسانی چون اسماعیل انقروی (متوفی 1041 . ) به ترکی و تجمه توفیق سبحانی از شرح عبدالباقی گولپینارلی (1899-1982 م. ) و شرح دکتر استعلامی و دیگران انجام پذیرفته است. در این مقاله سعی شده برخی از شروح مثنوی با شرح فروزانفر مقایسه گردد. از نظر روش بسیار ارزشمند فروزانفر از معاصرین، کار استاد دکتر شهیدی ادامة کار فروزانفر است، اما بدان نرسیده است استاد به ویژه با تکمیل و شرح جزو چهارم دفتر اول و تدوین فهارس ضروری بر دفتر اول(شرح فروزانفر – شهیدی ) کار ناتمام فروزانفر در دفتر اول را به اتمام رساندند. سپس با تأسی به فروزانفر، چون بر آن بود که راه آن مثنوی شناس شهیر را بپیمایند در آغاز هر داستان یا حکایت، مأخذ یا مأخذ آن را میآورند و علاوه بر آنچه فروزانفر در کتاب مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی ذکر کرده، از منابع دیگری هم بهره برده و اشاره میکند و غالباًبه نقد داستان میپردازد. ایشان پس از مشخص کردن منابع و مأخذ، معنای لغات و ابیات را مینویسند و در ذیل ابیات به نقد و تحلیل آن میپردازند و آیات و احادیث مورد اشاره را ذکر میکنند و چون « مولانا به فرمودة امیر مؤمنان علی علیه السلام، دلبستگی خاصی داشته و جای جای سخنان آن حضرت را در قالب شور ریخته است» تا آنجا که مقدور بوده، بدین اقتباسها هم اشارت کردهاند. آنچه در شرح دکتر شهیدی جایش خالی است، همان خلاصة داستان اصلی است که انتظار داشتیم، در آغاز هر داستان به شیوة فروزانفر این خلاصه نگاشته میشود تا تشنگان معرفت از این طریق رسیعتر به آبشخور معانی مثنوی میرسیدند. ترجمة توفیق سبحانی از شرح دفتر مثنوی عبدالباقی گولپیناری در مرحلة اول معانی تمام ابیات را پنج تا پنج تا به نثری روان پشت سر هم نوشته در مرحلة دوم که شرح است و تقریباً بسیار مختصر و برخی اعلام و نکات تاریخی یا آیه و حدیث توضیح داده شده و با استناد به کتاب مأخذ قصص و تمثیلات شیوه فروزانفر، داستان بر اساس منابع و آثار قبل از مولوی نقل میشود مبحثی که با این ابیات آغاز میشود، بدیغ الزمان مینویسد که این روایت در قصص الانبیا ثعلبی، طبرسی، آمده است و نیز « بدیع الزمان میگوید که این حکایت در شاهنامه و کلیله و دمنه و .... آمده است. » شرح دکتر استعلامی هم بیشتر مبتنی است بر معنای ظاهری ابیات و در واقع همانند گولپیناری در به نثر درآوردن مثنوی، با این تفاوت که برخی ابیات که غالباً ساده و روان هستند، معنی نشدهاند. در مواردی هم به بیان معنای عرفانی و اشاره به آیه و حدیث پرداختهاند. وی هم از شرح معانی عرفانی فروزانفر و هم از کتاب مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی به کرات و با ذکر تمام مأخذ بهره برده است. کریم زمانی هم در شرح مبتنی بر این است که از شروح دیگر استفاده و بدانها استفاده کند خلاصه داستان و حکایت را به شیوة فروزانفر در آغاز آورده است و سپس مأخذ و یا مآخذ آن را ذکر نموده و از نوشته فروزانفر به خصوص در مأخذ استفاده نموده است. اما با اینکه روش وی در همه جا به نقد مأخذ حکایت نپرداخته است. مثل حکایت « گفتن پیغامبر به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی(ع)، که در بحث مأخذ داستان به صحت و سقم این مسأله اشارهای نشده، با این که این نسبت دادن به پیامبر را به کلی نادرست است.» خلاصه اینکه هر کدام از شروح مثنوی عظمتی دارد، اما عظیمترین و باشکوهترین قصر شرح معانی و رموز مثنوی از آن زنده یاد فروزانفر است و کار او در شرح بعد از وی هم از نظر روشن و هم از نظر تفاهیم به شدت تأثیرگذار بوده است. کار مولوی در آفرینش مثنوی یک شاهکار است و تصحیح و شرح نیکلسون بر مثنوی و همچنین شرح فروزانفر بر مثنوی هم دو شاهکارند. نیکلسون و فروزانفر : 1- هر دو در انتخاب اصح نسخ اصرار داشتند ( هر دو نسخه تحریر سال به عنوان نسخه اول برگزیدند) 2- نیکلسون ابیات مثنوی را با استفاده از دیگر اشعار مولوی و هم آثار دیگران معنی نمود. فروزانفر هم با استناد به اشعار مولوی (آیا از شعرای دیگر هم استفاده کرده است؟) 3- نیکلسون دلایل خوبی برای برتر بودن ضبط بیت اول نینامه از آثار دیگر شعرا و نویسندهگان ارائه میدهد که بسیاری از شارحان قبل و بعد از وی به این نکته توجه نداشتهاند و ضبط نادرست را تکرار میکنند ( از جملع استعلامی را نشان بدهم ) دلایل نیکلسون : « اکثر نسخ چاپی این بیت را به همان صورت که در متن { مصحح من } آمده نوشتهاند و همین طور جامی در نینامه، فاتح، منهج و صاری به جای «ایمان» آورد. ولی همگی جز روحالمثنور و صاری از مصراع نخست حکایت و در مصراع دوم شکایت ضبط کردهاند.
کلمات کلیدی
, مثنوی, مولوی, شروح, نقد.@inproceedings{paperid:1012931,
author = {اختیاری, زهرا},
title = {طرحی نو در شرح مثنوی شریف},
booktitle = {فروزانفر},
year = {2004},
location = {بشرویه, ايران},
keywords = {مثنوی، مولوی، شروح، نقد.},
}
%0 Conference Proceedings
%T طرحی نو در شرح مثنوی شریف
%A اختیاری, زهرا
%J فروزانفر
%D 2004