مرز یکی از مفاهیم اساسی و مهم در جغرافیای سیاسی می باشد، اما هم اکنون بحث های زیادی در زمینه از میان رفتن و بی-اهمیت شدن مرز در عصر جهانی شدن وجود دارد. بحث ها در زمینه جهانی شدن و تأثیر آن بر مرزها آنچنان توسعه پیدا کرده است که در باور برخی صاحب نظران بویژه علوم اجتماعی چنین جلوه می کند که با توجه به پیشرفت های علمی و تکنولوژیک، دیری نخواهد گذشت که خانواده بشری شاهد از میان رفتن جدایی های مرزی، سرزمینی و هویتی خواهد بود و جهان سیاسی در عمل به «دهکده» ای یکدست تبدیل خواهد شد. این تحقیق با رویکرد جغرافیای سیاسی سعی دارد تا تأثیر فرآیند جهانی شدن را بر ماهیت مرز بررسی کند. به این معنی که شکل گیری جنبه های مختلف جهانی شدن اگرچه باعث تحولات زیادی در ابعاد مختلف شده است ولی این تحولات نتوانسته ماهیت مرزها را تحت تأثیر قرار دهد. بعلاوه، استدلال اصلی تحقیق این است که ماهیت مرز با توجه به فرآیند جهانی شدن تحت تأثیر قرار نگرفته است. در این راستا، این اعتقاد وجود دارد که از ابتدا جهان خلقت بر تفاوت و نیز وجود دیدگاه و منافع متفاوت انسان ها منشأ می گیرد و تا زمانی که انسان وجود دارد مرزها نیز وجود خواهند داشت و جهانی شدن و توسعه ارتباطات و غیره، جایگاه و نقش مرزها در زندگی اشتراکی انسان ها را از بین نمی برد.

کلمات کلیدی