عنوان : ( نسبت شهود و هوش در فلسفهی برگسون )
نویسندگان: محمد عنبرسوز , جهانگیر مسعودی ,چکیده
یکی از نقاط ابهام برانگیز در فلسفهی برگسون، نسبت میان هوش و شهود به عنوان دو منبع معرفتی انسان است. برگسون به دلیل تلقی خاص خود از جهان به عنوان امری پویا و سیال به دنبال روش معتبری برای دستیابی به شناخت صحیح و خطاناپذیر است. در این مورد وی با در نظر گرفتن دیرند(استمرار) به عنوان حقیقت زمان نه تنها شهود را برای کسب دانش کارآمد میداند، بلکه آن را تنها روش حقیقی دستیابی به معرفت صحیح قلمداد مینماید و روشهای دیگر را غیر قابل اطمینان میداند. در این جستار ضمن بررسی عناصر شناختی فلسفهی برگسون در پرتو دیگر اجزای نظام وی به بررسی ماهیت، کارکرد و عمل متقابل شهود و عقل (که برگسون از آن به هوش تعبیر میکند) خواهیم پرداخت و روشن خواهیم نمود که با وجود ارجحیت بی چون و چرای شهود بر هوش، این دو نحوهی شناخت، در نگاه نخست در دو ساحت گوناگون کاربردهای متفاوتی دارند، اما با نظری دقیقتر در خواهیم یافت که بر طبق نظر برگسون ترکیب هوش و شهود و عمل متقابل و تکاملی آنها انسان را به معرفت حقیقی خواهد رساند.
کلمات کلیدی
, برگسون, شهود, هوش, شناخت, دیرند, حیات@article{paperid:1048385,
author = {محمد عنبرسوز and مسعودی, جهانگیر},
title = {نسبت شهود و هوش در فلسفهی برگسون},
journal = {پژوهش های فلسفی},
year = {2015},
volume = {8},
number = {15},
month = {March},
issn = {2251-7960},
pages = {77--90},
numpages = {13},
keywords = {برگسون، شهود، هوش، شناخت، دیرند، حیات},
}
%0 Journal Article
%T نسبت شهود و هوش در فلسفهی برگسون
%A محمد عنبرسوز
%A مسعودی, جهانگیر
%J پژوهش های فلسفی
%@ 2251-7960
%D 2015