عنوان : ( راه ابریشم: اولویت فرهنگ بر اقتصاد (براساس تجربه ای تاریخی از عهد امپراتوری مغول) )
نویسندگان: جواد عباسی ,بر اساس تصمیم نویسنده مقاله دسترسی به متن کامل برای اعضای غیر دانشگاه ممکن نیست
چکیده
برای قرنها مغولان تنها به عنوان موجی ویرانگر شناخته میشدند که منطقه آسیا را ویران و تمدن و فرهنگ آن را به نابودی کشانیدند. در چنین نگرشی که مبتنی بر تمرکز بر نخستین دهههای ظهور مغولان در صحنه تاریخ جهان بود، مغولان بیشتر پدیدهای سیاسی و نظامی در نظر گرفته میشدند که چهره جهان و به ویژه آسیا را دگرگون کردند و راهی که در نامگذاریِ نه چندان دقیقی به عنوان «راه ابریشم» از آن یاد میشود نیز در مسیر فتوحات آنان قرار گرفت. در دهههای اخیر پژوهشگران تاریخ امپراتوری مغول و راه ابریشم توجه خاصی به اوضاع فرهنگی و تمدنی در عهد فرمانروایی مغولان کردهاند. براساس این نگرش مغولان خواسته یا ناخواسته موجب تحولات گسترده تمدنی و فرهنگی در سرتاسر آسیا و حتی فراتر از آن شدند و جان تازهای به مبادلات تمدنی در راه ابریشم بخشیدند. در چنین فضایی بود که به نظر بسیاری از پژوهشگران، راه ابریشم یکی از شکوفاترین ادوار خود را از سر گذرانید. نخستین مرحله از کارکرد تاریخی این راه هنگامی نمایان شد که مغولان با ورود به شمال چین و ترکستان پای در راه تاریخی ابریشم نهادند و خیلی زود تحت تأثیر دستاوردهای تمدنی و فرهنگی ساکنان آن در زمینههایی چون زبان و نوشتار، نظام کشورداری، فنون رزمی، ساخت سلاح و دیگر دستاوردهای تمدنی و فرهنگی آنان قرار گرفتند. همین سازگاری فرهنگی – تمدنی و دیدگاه باز و همراه با مدارای مغولان در استفاده از دستاوردهای مردمان راه ابریشم و ترکیب آنها با یکدیگر را باید یکی از دلایل موفقیت مغولان در ایجاد امپراتوری جهانی و تداوم آن برای بیش از یک قرن دانست. در مرحله بعد تشکیل امپراتوری مغول در حد فاصل چین تا غرب آسیا و شرق اروپا راه ابریشم را وارد دوره تازهای از رونق و شکوفایی فرهنگی کرد. چنانکه بهزودی معبد بوداییان، کلیسای مسیحیان و مسجد مسلمانان در قراقروم، پایتخت اولیه این امپراتوری، در کنار یکدیگر برپا شدند. بدون شک مدارای فرهنگی و قومی مغولان و ترکیب میراثهای فرهنگی و تمدنی ملتهای گوناگون یکی از دلایل مهم این وضع بود. کمی بعد و از زمان قوبیلای قاآن مبادلات فرهنگی در مسیر جاده ابریشم ابعاد وسیعتری یافت و به معنای واقعی جنبه بینالمللی به خود گرفت؛ طوری که برای مثال زبان فارسی در دربار مغولان در چین مورد استفاده و زبانهای شرقی (چینی و اویغوری) در ایران شناخته شده بودند؛ پزشکی و نجوم چینی در مراغه و تبریز (و از آنجا در قسطنطنیه و ونیز) و پزشکی و نجوم ایرانی در پکن رواج یافت؛ دیوانیان ایرانی در چین به کار کشورداری مشغول شدند و کارگزاران چینی در ایران دستیار حکومت بودند. به عبارت دیگر میراث فراگیر و ماندگار شکوفایی راه ابریشم در عهد امپراتوری مغول نه در مبادله کالا (از جمله ابریشم) میان مردمان ساکن در مسیر این راه، بلکه در دادوستدهای فرهنگی و تمدنی بود که از شرق تا غرب آن در جریان بود. نکته قابل توجه این است که این شکوفایی فرهنگی و تمدنی در مسیر اصلی و تاریخی راه ابریشم یعنی همان راهی به وجود آمد که از چین آغاز و از راه آسیای مرکزی، افغانستان و ایران به سوی ترکیه و مدیترانه میرفت. این تجربه تاریخی نشان میدهد که در دوران جدید نیز جز با به رسمیت شناختن امکانات، میراثها و منافع همه کشورهای واقع در این مسیر تاریخی، بازسازی واقعی آن ممکن نخواهد شد و دنبال کردن اهداف صرفاً اقتصادی یا سیاسیِ کوتاه یا میان مدت در کشورهای واقع در مسیر و برعکس توسط برخی کشورهای قدرتمند سرانجام راه به جایی نخواهد برد و چه بسا موجب بروز واگراییها و رقابتهای ناسالم تازهای گردد. مطالعات تاریخی جدید و طولانی کسانی چون دیوید اَلسن و والری هانسن نشان میدهد که کارکرد فرهنگی راهِ معروف به «ابریشم» بر کارکرد اقتصادی همچون مبادله کالا برتری داشته است و درحالیکه مبادلات اقتصادی در این مسیر بیشتر جنبه منطقهای و در بخشهایی جداگانه از این راه داشته است (مثلاٌ ایران با ورارود، چین با ترکستان، آسیای مرکزی با هند و ...) و در اثر تحولات سیاسی نظامی دچار نوسان میشده است، مبادلات فرهنگی، فرامنطقهای و به معنای واقعی جهانی بوده و شرق تا غرب این راه را در بر میگرفته و از پایداری بیشتری برخوردار بوده است؛ چنانکه آثار آن تا عصر حاضر قابل مشاهده است. براساس این تجربه تاریخی، پیشرفت واقعی و همه جانبه در طرحهای راه ابریشم تنها هنگامی نتیجهبخش خواهد بود که در سیاستگزاریها و طرحها، سرتاسر این راه و در همان مسیر تاریخی و با دیدگاهی فرهنگی و مبتنی بر منافع مشترک مدنظر قرار گیرد و از راههای ناحیهای و منطقهای یا تلاش برای ایجاد راههای جایگزینِ ساختگی و تمرکز بر تأمین منافع کشورهایی خاص در رقابت شدید با دیگران پرهیز شود. این نگرش فرهنگی البته خالی از منافع اقتصادی نیز نخواهد بود. یکی از مهمترین عرصههای دستیابی به منافع اقتصادی که در ضمن دستاورد آن بهطور مستقیم نصیب تودههای مردمان ساکن در مسیر این راه (و نه حکومتهای بعضاً غیر دموکراتیک) خواهد شد تأکید بر سرمایهگذاری بر روی صنعت گردشگری به ویژه گردشگری تاریخی است. چنانکه میدانیم تعداد زیادی از باشکوهترین و جذابترین میراثهای فرهنگیِ ملّی و جهانی در مسیر این راه از شیان تا سمرقند، بخارا، بلخ، مرو، هرات و مشهد در نیمه شرقی این راه تا ری، همدان، بغداد، پالمیرا و استانبول در نیمه غربی آن قرار گرفتهاند و برقراری تورهای گردشگری در آنها میتواند بر بازاریابی برای کالاهای مصرفی یا دستیابی به منابع انرژی و رقابتهای اقتصادی سیاسی در بخشهایی از این راه و یا راههای ساختگی جدید اولویت داشته باشد. این توجه و سرمایهگذاری میتواند زمینه را برای اشتغال دهها هزار نفر از مردمان ساکن در این راه که از بیکاری و دشواریهای اقتصادی رنج میبرند فراهم نماید و در ضمن زمینهساز همدلی و همزیستی مسالمتآمیز میان ملتهای ساکن در این مسیر و تصحیح نگاه جهانیان نسبت به این ملتها و فرهنگهای ایشان در دنیایی باشد که خطر فرقهگرایی، برخوردهای قومی و فرهنگی و افراطگرایی آن را تهدید میکند.
کلمات کلیدی
, راه ابریشم, امپراتوری مغول, اقتصاد, فرهنگ, گردشگری تاریخی@inproceedings{paperid:1058776,
author = {عباسی, جواد},
title = {راه ابریشم: اولویت فرهنگ بر اقتصاد (براساس تجربه ای تاریخی از عهد امپراتوری مغول)},
booktitle = {همایش بین المللی جاده ابریشم},
year = {2016},
location = {مشهد, ايران},
keywords = {راه ابریشم; امپراتوری مغول، اقتصاد، فرهنگ، گردشگری تاریخی},
}
%0 Conference Proceedings
%T راه ابریشم: اولویت فرهنگ بر اقتصاد (براساس تجربه ای تاریخی از عهد امپراتوری مغول)
%A عباسی, جواد
%J همایش بین المللی جاده ابریشم
%D 2016