پژوهشهای ادبی, دوره (11), شماره (43), سال (2014-6) , صفحات (120-149)

عنوان : ( بررسی تکوینی و تطبیقی کهن الگوی آفرینش انسان بنیادین بر مبنای رویکرد نقد پسایونگی )

نویسندگان: فرزاد قائمی ,
فایل: Full Text

استناددهی: BibTeX | EndNote

چکیده

بنیادی¬ترین مسأله¬ای که شالودة یک جهان¬بینی اساطیری را در هر فرهنگی تشکیل می¬دهد، کهن¬الگوی "آفرینش" است که مهم¬ترین بخش آن، کهن¬الگوی آفرینش انسان است. با بررسی تطبیقی نمودهای این الگوی کلیدی، در فرهنگهای مختلف، کیفیتهای مشترکی دیده می¬شود که نزول از جهانی برتر و مرحلة پردیس ازلی، به دنیایی پست¬تر، نقش جفت و همزاد اولیه، مسالة ظهور خودآگاهی و احساس گناه نسبت به این تغییر عظیم، از نقاط عطف این کیفیتهای مشترک است. در این جستار، با رویکرد نقد کهن‌الگویی پسایونگی، به بررسی تکوینی و تطبیقی کهن¬الگوی آفرینش انسان بنیادین پرداخته¬ایم. در این بررسی تکوینی، برای ارائة یک چهارچوب نظری در تحلیل دیرین¬شناسی آفرینش انسان نخستین، چهار نقطة عطف برای تطوّر ساختار الگویی این کهن¬الگو در حافظة جمعی بشر طرح شده است: 1-خداگونگی نمونة ازلی انسان بنیادین در کهن¬الگوی آفرینش؛ 2و3- خلق زوج نخستین و دو نقش ویرانگر و سازندة کهن¬الگوی همزاد؛ 4- رشد خودآگاهی. انتقال از حس ازلی غرقه شدن در ناخودآگاه جمعی به خودآگاهی برآمده از تجربة بلوغ و فرافکنی سرکوبهای و ناکامیهای ناشی از موانع پس از آن در مفهوم هبوط، و آثار زیانبار جمعی آن که در نوستالژیای بهشت و حس گناه جمعی نمادینه شده است (ترومای بلوغ)، می¬تواند از ریشه-های این احساس مشترک در ناخودآگاه جمعی بشر باشد. تجلیات ادبی نقاط عطف این الگو نیز در چهار نماد شاعرانة عشق، معشوق اغواگر، معشوق آرمانی (الهام¬بخش) و قهرمان متبلور شده است.

کلمات کلیدی

, کهن¬الگوی آفرینش انسان نخستین, خداگونگی, زوج نخستین و همزاد, خودآگاهی, احساس گناه, انسان تمدن¬ساز.