عنوان : ( مقدمه ای بر تئوری انگیزش: مفهوم، روش شناسی و روند شکل گیری نگرش های اصلی )
نویسندگان: مهدی خداپرست مشهدی , شراره کاوسی ,بر اساس تصمیم نویسنده مقاله دسترسی به متن کامل برای اعضای غیر دانشگاه ممکن نیست
چکیده
مقدمه¬ای بر تئوری انگیزش: مفهوم، روش¬شناسی و روند شکل¬گیری نگرش¬های اصلی در دهه¬های 1950 و 1960 جریان نظری در اقتصاد، به ویژه اقتصاد نئو¬¬¬کلاسیکی؛ حداکثر¬سازی، رفتار-عقلایی، روش¬شناسی فردگرایانه، و اطلاعات کامل است. برخی اقتصاددانان معتقدند ناکامی¬های اقتصاد نئو-کلاسیک ریشه در همین مفروضات انعطاف¬نا¬پذیر داشته است. به همین دلیل روش جدیدی برای مطالعه و تحلیل روابط اقتصادی بنا نهادند. ایده اصلی آنان به جای استفاده از الگوهای تعادل عمومی، بر تخلیلهای جزئی جهت تبیین پیچیدگی¬های تعاملات استراتژیک میان آحاد اقتصادی دارای اطلاعات خصوصی متمرکز است. در این دیدگاه، بنگاه نه به منزله یک تابع تولید و بنیان فنی؛ بلکه به عنوان ساختار سازمان دهی برداشت می¬شود. در این ساختار، بررسی نحوه شکل¬گیری قرارداد بین آحاد اقتصادی در شرایط عدم تقارن اطلاعات و چگونگی یافتن راهحل¬هایی که کار¬گزار را به اتخاذ تصمیم مناسب سوق دهد، به وسیله تئوری انگیزش تحلیل می¬شود. هدف اصلی این مطالعه تئوری انگیزش، تبیین شیوه عملیاتی و به کارگیری آن در کارهای تجربی است.