رویکردهای اخیر به مدیریت، آن را به عنوان مسئولیت اخلاقی مینگرند. اعمال هر فرد بستگی به پیشباورها و ادراکات وی دارد؛ لذا اگر خواهان بروز رفتار و تصمیمات مبتنی بر اخلاق در بین مدیران مدارس هستیم ابتدا لازم است که شناخت دقیقی از ادراکات آنها در خصوص اخلاق حرفهای کسب کنیم؛ بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال بود که مدیران آموزشی تا چه اندازه درک درستی از اخلاق حرفهای دارند. این پژوهش با رویکردی کیفی و با استفاده از راهبرد مطالعه موردی صورت گرفت. مشارکتکنندگان پژوهش، شامل 16 نفر از مدیران مدارس متوسطه شهر بیرجند بود که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش جهت جمعآوری دادهها، از ابزارهای مصاحبه و مطالعه اسناد و مدارک مربوطه اخلاق حرفهای مدیریت آموزشی استفاده شد. جهت تحلیل و تفسیر دادهها روش تحلیل تفسیری تآملی استفاده شده - است. براساس روش تحلیل تفسیری، تحلیل مصاحبهها و اسناد در چند سطح انجام میشود. در این پژوهش از روش کدگذاری استراوس و کربین برای تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که ادراک مدیران مدارس از اخلاق حرفهای در 5 بعد )شامل: اخلاق وظیفهمحور، اخلاق فردمحور، اخلاق فایدهمحور، اخلاق عدالتمحور و اخلاق حقوقمحور( دستهبندی میشود و هر بعد نیز دربرگیرنده چندین مقوله است. در نهایت، چنانچه خواستار مدیران اخلاقمدار و مدارس اخلاقمحور هستیم میبایست عوامل بازدارنده و عوامل تسهیلکننده اخلاق حرفهای مورد شناسایی، تحلیل قرار گیرند و بستر و زمینه ادراک و عمل اخلاقی فراهم شود.

کلمات کلیدی