عنوان : ( مرا به خیر تو امید نیست، شرّ مرسان! )
نویسندگان: محسن خلیلی ,چکیده
چشمداشتی که از علوم سیاسی وجود دارد آن استکه دشوارههای کشورداری و دشواریهای زمامداری را بشناسد و برای آنها، چارهاندیشی کند و گشودگی، بیافریند. ولی، اکنون در ایران، علوم سیاسی، خود به معضله تبدیل شده و گره بر گره افزوده است و «سوار بر الاکلنگِ بود و نبود» است. علوم سیاسیِ کنونیِ ایران، شالودهشکسته و ازهمگسیخته است و به فروپاشی و پراکندگی و ازهمپاشیدگی دچار شده استکه «چه باشد و چه نباشد، بهشکل فعلی برای جامعه و دولت و مردم فرقی نمیکند»؛ ولی، روزنههای امید همچنان باز است و میبایست آونگوار میانِ نومیدیهای روزافزون و امیدواریهای پیوستهروبهکاهش، در پویش بود. سیاست عبارت است از رفتار هرروزۀ آدمیان در یک بافتار تاریخی که این مردمان، یا پیوسته سرگرم فرمانبری از عادات و قواعد و فرایندهای زندگیاند و یا مدام در حال اعتراض به عادات و قواعد و نقض فرایندهای زندگی. چنین تعریفی از سیاست، دانش سیاست را به حوزهای فرارشتهای در علوم انسانی تبدیل میکند که در آن، همۀدیگررشتههای علوم انسانی خادم میشوند و علوم سیاسی شکل مخدومی را میگیرد که انواع سرچشمههای معارف بشری به آن مدد میرسانند تا بتواند یک یا چند پدیدار اجتماعی را بررسی و تحلیل کند و سپس در سطوح گوناگون زمامداری، نشان دهد که کدام تصمیم میتواند درست باشد. اکنون وضع خطرناکی، بر فضای علوم سیاسی، چیره شده است؛ بدان نیاز نیست و بدان نیاز هست! تناقضی شگفت حاکم شده است. ازیکسو، به علوم سیاسی، نیاز نیست؛ چون، رقیبان، آنرا کنار زدهاند و خود بهجای آن نشستهاند و همان کاری میکنند که علوم سیاسی قصد دارد و میبایست انجام دهد. امّا، با حذفِ علوم سیاسی واقعی، نوعی علوم سیاسیِ توجیهگر و آرام و همراه و همسو، میپرورانند که بهکارِ موجهساختنِ گفتارهای بیپایان و بیبنیادِ زمامدارانِ بیدانشِ متبختر و کردارهای نظام سیاسیِ اقتدارگرایِ گریزان از واقعیتِ خودحقّپندار، مشغول است و قدرتِ انتقاد ندارد و خوب را از بد، تشخیص نمیدهد و از مقایسه، خوشش نمیآید و تمامِ تلاشش، تغییر مفاهیم و تبدیلِ واژهها برای موجهسازیِ اعمالِ خود است. وازدیگرسو، بدان نیاز هست؛ زیرا، نمیشود دانشگاه را بدون علوم سیاسی، تصور کرد؛ و، مگر، میشود دانشگاه حضور داشته باشد و علوم انسانی هم حیّوحاضر گردد و صاحبِ تاجوتختِ علوم انسانی، یعنی علوم سیاسی را، فراموش نمود. چنین تناقضی شگفتانگیز است؛ اما، هرچه باشد، چنین اندیشه و طرز فکری، علوم سیاسی را دچار بیماری کرده است و علاقه به آنرا، کاهش داده است و علوم سیاسی را، از آن وضع و مقامِ محتشمِ پیشینِ خود، به مرتبه و جایگاهِ فروتر، فروانداخته است. امروزه، علوم سیاسی، بهعنوانِ یک رشتۀ دانشگاهیِ صاحبسبک، دو رقیبِ پرقدرت دارد که هردو، به دلایل گونهگون، اجازۀ پروبالگرفتنِ دوباره و بازخیزی علوم سیاسی را نمیدهند؛ یکی، نظام سیاسی داخلی است، و، دیگری، نظام بینالمللی. علوم سیاسی، گرفتارِ وانفسایی شده است؛ دو تیغۀ همزمانحرکتکنندۀ قیچیِ نظام سیاسی و نظام بینالملل، عرصه را برای علوم سیاسی، تنگ کرده است.
کلمات کلیدی
, ایران, علوم سیاسی.@inproceedings{paperid:1087982,
author = {خلیلی, محسن},
title = {مرا به خیر تو امید نیست، شرّ مرسان!},
booktitle = {هشتمین همایش روز ملی علوم اجتماعی ایران},
year = {2021},
location = {تهران, ايران},
keywords = {ایران، علوم سیاسی.},
}
%0 Conference Proceedings
%T مرا به خیر تو امید نیست، شرّ مرسان!
%A خلیلی, محسن
%J هشتمین همایش روز ملی علوم اجتماعی ایران
%D 2021