با اضطرار فزایندة بحرانهای محیطزیستی و لزوم درک رابطۀ طبیعت و جوامع بشری، علوم اجتماعی با مجموعهای از تعارضات مواجه شده است که کارایی آن را به چالش میکشد. امروزه بیش از هر زمان دیگری نیاز به تبیین، بازنگری و بازاندیشی مفاهیم میانرشتهای مرتبط با محیطزیست احساس میشود. این تحقیق میکوشد با تبیین مفاهیم دولت، حکومت و حاکمیت، مفهوم را در سپهر سیاست ایران تشریح کند. دولت « حاکمیت محیطزیست » مفهومی کلان و البته ناپیدا است که در کنار سه عنصر تعریف میشود و در چارچوب مجموعۀ دولت- ملت شکل گرفته است. در این بین، حکومت « حاکمیت » و « سر زمین » ،« مردم » متشکل از قوای سهگانه است، حکمرانی فرآیند و قواعدی است که به مرحلۀ اجرا در آمده است، حاکمیت همان زور مشروع و حق سلطهای است که از طرف مردم یک سرزمین در اختیار دولت قرار گرفته است. ازآنجاکه حاکمیت دولت بر را میتوان « حاکمیت محیطزیست » ، محیطزیست، با توجه به ویژگیهای خاص آن از اهمیت زیادی برخوردار است مجموعهای از قواعد، ایدهها و تدابیری دانست که حکومت در شرایط ویژة تاریخی و جغرافیاییاش به کار میبندد تا دسترسی، بهرهبرداری و سوء استفاده از منابع طبیعی موجود در قلمرو سرزمینیاش و خدمات اکوسیستمی موجود در آن را محدود کند.

کلمات کلیدی