شعر پژوهی, دوره (14), شماره (4), سال (2023-3) , صفحات (165-190)

عنوان : ( پیوند عرفان و مضامین اجتماعی در شعر عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی‌کدکنی )

نویسندگان: صفورا نظری , مسعود باوان پوری ,

بر اساس تصمیم نویسنده مقاله دسترسی به متن کامل برای اعضای غیر دانشگاه ممکن نیست

استناددهی: BibTeX | EndNote

چکیده

چکیده عبدالوهاب البیاتی و شفیعی­کدکنی از شاعران نامور معاصر در ادبیات عربی و فارسی هستند که اشتراک‌های فراوانی در اشعار خویش دارند؛ یکی از این ویژگی‌های مشترک، توجه به مضامین اجتماعی است که در شعر دو شاعر با عرفان سنتی و نوین درهم آمیخته شده است. نگارندگانِ مقاله‌ی حاضر بر پایه‌ی روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی به تبیین وجوه اشتراک در شعر این دو شاعر پرداخته‌اند. با بررسی الأعمال الشعریة البیاتی مشخص شد که وی هرچند از مضامین و رموز عارفانه استفاده کرده؛ اما آن را با هدف شعری خود که همان طرح انقلاب و آزادی و بیان مضامین اجتماعی است، هم‌رنگ ساخته ­‌و درواقع این رموز را از معانی اولیه‌ی خود خالی کرده و همچون لباسی بر پیکره‌ی افکار انقلابی­اش ­پوشانده است. عرفان شفیعی‌کدکنی نیز در مجموعه‌های زمزمه­ها، گل آفتابگردان، از زبان برگ و در کوچه باغ‌های نیشابور موردبررسی قرار گرفت و مشخص شد که عرفان او نوعی دید است که با دید اجتماعی و عاشقانه و طبیعت­گرایانه‌‌اش درهم آمیخته است. حلاج در شعر هر دو نمادی از شورش و تمرد در برابر زورگویی و استبداد و نیز نمادی از شهادت و آزاداندیشی است. هردو شاعر در برابر ظلم و ستم حاکم بر کشور خویش فریاد برآورده و حاکمان ظالم زمانه را محکوم کرده‌اند؛ اما البیاتی صریح و بی‌پروا و کدکنی در قالب استفاده از نماد. دو شاعر به‌وفور از اصطلاحات عرفانی بهره گرفته‌اند؛ اما البیاتی درجهت مبارزه با ظلم حاکم بر جامعه‌ی خویش و کدکنی برای تبیین مقاصد عارفانه و عاشقانه‌ی خود. درمجموع می‌توان گفت که اگرچه هردو شاعر برای تبیین اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانه‌ی خویش از مضامین عرفانی بهره جسته‌اند؛ اما این امر در شعر البیاتی بیشتر رخ نمایانده است.

کلمات کلیدی

, عبدالوهاب البیاتی, عرفان, محمدرضا شفیعیکدکنی, مضامین اجتماعی.