یادگیری سازمانی، اغلب به فرآیندهای فراموشی سازمانی وابسته است؛ یعنی سازمان‌هایی که در خود قصد ایجاد تغییر دارند، اغلب باید دانش قدیمی فراموش کنند و در این زمینه، الگویابی ذهنی کمک‌کننده خواهد بود. لذا هدف پژوهش حاضر برطرف کردن موانع فراموشی دانش ناکارآمد و رویه‌های قدیمی در سازمان‌های دولتی است تا بدان طریق سازمان‌ها بتوانند زمینه را برای القای نوآوری، فرصت‌های جدید و تجدید روال سازمانی و تصمیم‌گیری آماده کنند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی و از نظر جمع آوری و تحلیل داده ها ترکیبی (کیفی-کمی) است. برای جمع‌آوری فضای گفتمان، مصاحبه با 6 نفر از مدیران سازمان‌های دولتی انجام شد. مشارکت‌کنندگان در مرتب‌سازی کیو، مدیران سازمان‌های دولتی شهر مشهد بودند که از این میان 30 نفر به روش غیر تصادفی هدفمند انتخاب شده و 20 نفر حاضر به همکاری شدند. یافته‌های پژوهش هفت نوع الگوی بلوغ سازمانی ضعیف، حافظه سازمانی ضعیف، تمایل به رکود و عدم چابکی سازمان، دلبستگی به گذشته و ظرفیت جذب پایین، ضعف در سرمایه انسانی، مقاومت در برابر یادگیری‌زدایی و عدم وجود تفکر خلاق در سازمان را به عنوان عوامل بازدارنده فراموشی سازمانی از دیدگاه مدیران سازمان‌های دولتی شهر مشهد نشان می‌دهد. در این راستا، ذهنیت غالب شناسایی‌شده، بلوغ سازمانی ضعیف است که به دلیل نبود فرهنگ تغییر، تخصص و دانش کارکنان، عدم حمایت‌های مدیریت ارشد سازمان و عدم ارزیابی عملکردهای درست، مانع مهمی در مسیر فراموشی سازمانی است.

کلمات کلیدی