مسئله نحوه دخالت خدا در زندگی انسان‌ها از دیرباز محل بحث بوده است. پاسخ حکمت متعالیه به این سوال با نظریه حرکت جوهری میسر است. مطابق نظریه حرکت جوهری تغییرات در ذات اشیا و نه عوارض آن اتفاق می افتد. کوانتوم نظریه است که از اوایل قرن بیستم رایج شد و کشف آن باعث درک متفاوت انسان از فرایندهای فیزیکی بود. تعابیر برآمده از نظریه کوانتوم در موارد قابل اعتنایی به پرسشهای فلسفی پاسخ می دهد. ذرات بنیادین و ویژگی آنها این امکان را فرراهم می آورد. حرکت در ذات موجودات با پیوستن و گسستن ذرات بنیادین با هم و از هم اتفاق می افتد؛ زمانی که ماده در مسیر کون و فساد است این ذرات بنیادین هستند که با پیوستگی و گسستگی از هم حرکت را معنا می بخشند. این تحقیق در روش پژوهش بصورت مطالعه کیفی در متن و به شیوه تطبیقی و مقایسه با هدف اکتشافی تفسیری صورت می پذیرد.

کلمات کلیدی