اقتصاد مدیریتی به‌عنوان یک حوزه میان‌رشته‌ای، به دلیل پیچیده‌تر شدن و تنوع روزافزون محیط‌های کسب‌وکار در سال‌های اخیر، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. افزایش نیاز سازمان‌ها به ابزارهایی برای تصمیم‌گیری آگاهانه در فضایی مملو از تغییرات سریع و رقابت فزاینده، موجب گسترش کاربردهای این حوزه شده است. این مطالعه از رویکرد نظری بهره گرفته است و مبتنی بر تحلیل مفهومی و مطالعات کتابخانه‌ای است. در این راستا، از منابع علمی موجود شامل مقالات پژوهشی، کتب تخصصی، گزارش‌های مدیریتی و دیدگاه‌های صاحب‌نظران حوزه‌های اقتصاد مدیریتی و مدیریت استراتژیک استفاده شده است. اطلاعات گردآوری‌شده به روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفت تا مفاهیم کلیدی، ارتباط میان آن‌ها و چارچوب‌های نظری مؤثر در تصمیم‌گیری مدیریتی شناسایی و تبیین شود. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین اقتصاد مدیریتی و تدوین استراتژی‌های کسب‌وکار است و هشت رویکرد استراتژیک کلیدی را شناسایی می‌کند که مبنای تصمیم‌گیری هوشمندانه برای مدیرانی هستند که به دنبال افزایش سودآوری، سهم بازار و مزیت رقابتی‌اند. در این راستا، مطالعه حاضر با تبیین پیوند میان این دو مفهوم بنیادین، عناصر حیاتی مورد نیاز مدیران برای تحقق اهداف سازمانی و بهینه‌سازی موفقیت مالی را معرفی می‌کند. از منظر عملی، یافته‌های این پژوهش به مدیران ارشد کمک می‌کند تا حتی کوچک‌ترین برنامه‌های سازمانی را با رویکردی استراتژیک طراحی و اجرا کنند؛ چراکه در مسیر رشد و رقابت، هیچ اقدامی بی‌اهمیت نیست.

کلمات کلیدی